عید دیدنی و عیدی
پسر 19 ماهه مامان از بعد از سال تحویل تا روز 12 عید دیدنی رفتی، شیطونی کردی، آتیش سوزوندی و عیدی هم گرفتی... غیر از عیدیهای غیر نقدیت مثل سکه و لباس و اینها که گرفتی یک عالمه پولهای نو و تا نشده و خوشگل هم گرفتی که وقتی برات شمردیم به اندازه یک ربع سکه بود و مامانی هم با پولهات برات یک ربع سکه خرید و گذاشت کنار تا برات بمونه. اینجا برات عکس چندتا از عیددیدنیهاتو میزارم تا یادگاری داشته باشی. رفتیم خونه بابابزرگ مامان و تو هم کلی دوستش داشتی و ازش پذیرایی میکردی تو و دوقلو های دختر خاله بابا در حال بازی. کیان خونه خاله بابا مجید خجالت هم نکشیدی رفتی حوضشونا شستی ...
نویسنده :
مهسا
21:40